پيام
+
هفت سالم بود با مامانم رفته بودم بيرون واسه خريد ، حالا اينش که چطور گم شدم بمونه ! آقا مارو تحويل کلانتري دادن گفتن اين دختره گم شده … منم اِينهههو اين يتيما يه گوشه کز کرده بودم و گريه ميکردم و ميگفتم : “من مامانمو موخووام” خلاصه يه سربازه اومد پيشم گفت : ما مامانتو پيدا ميکنيم اگه قول بدي گريه نکني و به سوالام درست جواب بدي … من : باشيييييي ! سرباز : خونتون کجاس ؟؟؟ من : پهلو خونه ارش اينا
♥ باران ♥
92/6/1
برو بچ ادبي
(پسله همسايمون) سربازه سربازٍ : نه منظورم اينه که کدوم خيابون ؟؟؟ من : خيابون ارش اينا ! باز سربازه يکي ديگه اومد که به نظر سرباز نميومد گفت : بزار خودم ازش بپرسم ! دخترجان خونه ارش اينا کجاس ؟؟؟ من : پهلو خونه ما … يهو کل ملت از خنده کف کلانتري هيليکوپتري و هواپيمايي زدن !!! الان که فک ميکنم ميبينم از همون بچگي هم فقط به درد اين ميخوردم که موجبات خنده و شادي ديگرونو فراهم کنم
پرورش ديني
:)
سيد مجتبي امين
آخرش چي شد؟ مامانتون رو پيدا کردين؟
STARE MUSIC
حالا خونه آرش اينا کجاست؟
خيال من
:D
* هاتف *
:)
roksana
=)
برو بچ ادبي
نه الان من تو اتاق پشتي پاسگاه زندگي ميکنم:)
برو بچ ادبي
خونه آرش اين بغل خونه ماست
قتليش
الهييييييييييييييييييييييييييييييي
STARE MUSIC
**سجاد* پ ن پ الان اين فيدا زده بعد سالها پيداشون کنه ...