گوش کن! از چاهِ شب فریاد را خواهی شنید
شِکوه های بیژن از بیداد را خواهی شنید
ای منیژه گر چو مَه بر چاهِ بیژن بنگری
ناله های رشتة پولاد را خواهی شنید
بر سرِ گلبرگ های ریخته، بر روی خاک
شیهه و سُمضربه های باد را خواهی شنید
گوش کن، از لانة لرزانِ گنجشکِ غریب
جیک جیکِ جوجة بی زاد را خواهی شنید
در سکوت شب اگر گوشِ ذِکاوت واکنی
پِچ پچِ نیلوفر و شمشاد را خواهی شنید
از دهانِ مادرِ باران که می پیچد به خویش
نعره های لحظة میلاد را خواهی شنید
ریشه ها هر لحظه زیر خاک، نقبی می زنند
گاهِ رویش خِش خِشِ ایجاد را خواهی شنید
گوش کن! ضربِ کُلنگِ آفتاب آید به گوش
بانگِ آوارِ شبِ شدّاد را خواهی شنید
گر چه شب جز بانگِ زاری را نمی بخشد به باغ
صبحِ فردا نغمه های شاد را خواهی شنید
عاقبت از شادیِ میلاد صبح آشتی
خنده های مرغکِ آزاد را خواهی شنید
ای که در اسفندِ تاریخی، بهاران دور نیست
بوی گل از بوتة خرداد را خواهی شنید.
استاد رضا افضلی
.: Weblog Themes By Pichak :.