تاریخ : دوشنبه 92/1/26 | 11:52 صبح | نویسنده : محبوبه
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جای است.
پشت هیچستان رگ های هوا ، پر قاصد هایی است
که خبر می آرند،از گل واشده در دورترین بوته ی خاک
روی شن ها هم ، نقش های سم اسبان سواران ظریفی است
که صبح
به سر تپه ی معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است:
تا نسیم اتشی در بن برگی بدود،
زنگ باران به صدا می آید.
آدم این جا تنهاست
ودر این تنهایی ، سایی ی نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر می آیید ،
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.
سهراب سپهری
.: Weblog Themes By Pichak :.